من آدم نرفتن ام ،
آدم دوست موندن ،
یا اصلن آدم دیر رفتن ، خیلی دیر ...
اما
وقتی برم
دیگه آدم برگشتن نیستم ...
آدم مثله قبل شدن هم نیستم !!!!
من آدم نرفتن ام ،
آدم دوست موندن ،
یا اصلن آدم دیر رفتن ، خیلی دیر ...
اما
وقتی برم
دیگه آدم برگشتن نیستم ...
آدم مثله قبل شدن هم نیستم !!!!
آدما وقتی تنها نیستن میرن ....
وقتی تنها میشن برمیگردن ....
شک نکن ...
میدونم منتظری تبریک بهت بگن!
میدونم یه اس که میاد فکر میکنی تبریکه!
میدونم فک کردی ما یادمون نبوده
ولی من یادم بود
تولدت مبارک عزیزم!
رها و هانی : دوستت داریم پریسا .... :)
واسه من جشن تولدت یه بهونه بود همیشه
که رو هدیه بنویسم دلم از تو دور نمیشه
گاهی باید رد شد .... باید گذشت،
گاهی باید در اوج خواستن ، نخواست ....
گاهی باید کویر شد ، و با تشنگی انتظار باران از هیچ ابری را نداشت ...
گاهی برای بودن باید نبود ....
خوراکم روزای سخته که تهش میرسن به شبهــای بدتر
من !
خوراکمه زمین بخورم!
تا پاشمو
وایسَـمو
دوباره از سر...
ساکتم اما درونم غوغایی به پاست
تنهام اما دورم خیلی شلوغه ... مهربونم اما واسه اونایی که دوسشون دارم
رفیق ندارم چون رفیقام پشتم نیستن
با هر نفله ای نمیپرم چون تک پرم
سر پایین راه میرم چون زمین پام محکمتره از ...
کم میخوابم چون یه خواب ابدی تو راهه ...
آره عزیز دلم من اینجوریام ... (:)
ماندن پای تو فایده نداشت !...
رفتم ...
دیدی چه خوب ترک کردنت را بلد بودم؟
خواستم دوستت داشته باشم ... اما نفهمیدی ...!
تمامت میکنم
میخواهم ببینم آنهایی که دورت را شلوغ کرده اند مثل من پشتت هستند ؟!
تو را آنقدر که من میخواستم میخواهند !
به همان شلوغی دورت قسم که پشتت خالیست
به حرف هایم خواهی رسید ... قصه من وتو تمام شد
حالا زندگی جدیدی درست کرده ام ....
زندگی بی تو
بعضی از آدما یهویی میان تو زندگیت
یهویی زندگیتو قشنگ میکنن
یهو میشن همه دلخوشیت
یهو میشن تکیه گاهت
بعد همینجوری
یهویی یه کارایی میکنن
یهویی ازشون دروغ میشنوی
یهویی دلت میلرزه
یهویی به خودت لعنت میفرستی و میگی حیف دیر فهمیدم
یهویی ازش بدت میاد و نمیخوای که دوسش داشته باشی
و این یعنی اوج سختی
ولی باید بتونی تحمل کنی ...
یهویی میری ، میری و میری
یهویی عشق جاشو به نفرت میده
وجودت پر از نفرت و غم میشه ولی سرت رو بالا میگری
و مثل همیشه میگی این نیز بگذرد
باید خیلی چیزا رو فراموش کنی
رویاهای رنگی رو
چهرشو ، صداشو ، روز تولدشو و ...
نمیشد ولی من تونستم
اون برام شد یه غریبه ... یه غریبه که از غریبه هم غریبه تره
فراموش شد .... خیلی چیزا فراموش شد
روز تولدشم که امروز بود همین امروزم از ذهنم پاک میشه
میسوزونمش و دودش میکنم هوا
یوها ها ها ...
هعی غریبه تولدت مبارک
سوختم ولی ساختم :)