مטּ از نسل لیلے ام...

مטּ از جنس شیرینم...

مטּ בخترم...

با تماҐ פساسیت هاے ゜בخترانـہ ام...

با تلنگرے بارانے میشوم...

با ڪلمـہ اےعاشق میشوم...

با ؋ریاבے میشڪنم...

با پشت ڪرבنے ویراטּ میشوم...

بـہ راحتے وابستـہ میشوم...

با پیروزے بـہ اوج میرسم...

هنوز هҐ با عروسڪهای פرف میزنم...

هنوزҐ هҐ برایشاטּ لالایے میخوانم...

هنوزҐ هҐ با مבاבرنگے ...

פֿـانـہ رویاهای Ґ را بـہ تصویر میڪشم... ゜

هنوزҐ هҐ براے شڪلات جاטּ میבهم...

هنوزҐ هҐ با وعבـہ شڪلات בاروهایҐ را میخورم...

مטּ בخترم...